سه پارتی کوک.امید زندگی پارت یک

ا/ت + کوک _

+دیروز عصبی بود ولی باهام بازم مهربون بود داشتم از خودم کلیپ می‌گرفتم و اشک می‌ریختم و به ساعت نگاه کرد تو کلیپ گفتم جونگکوکی الان میای دیگه باید برم ولی بازم میگم دوست دارمو فراموشت نمیکنم ویدیو رو قطع کردم و اشکامو پاک کردم صورتمو اب زدم و شروع کردم به غذا درست کردن
یک ربع بعد
در محکم کوبیده میشد رفتم درو باز کردم بدون اینکه‌
چیزی بگه سیلی محکمی تو صورتم کوبیده شد زبون روی لبم کشیدمو به جونگکوک نگاه کردم و داد زدم
+چتتتته
-برای همین دیروز دیر اومدی
+چی زر میزنی(گریه نکرده هنوز)مست بود حالیش نبود
-خواستگار قبلیت جه هون
+خب چیه (با بغض)
-این دستبند چیه ا/ت(همه حرفاش با عربده)جه هون بهم گفت دیشب بغل اقا خوابیدی دستبندتو جا گذاشتی
+چی میگ(گریه)
-نذاشتم حرفش تموم بشه.سیلی محکم تری زدم
اشکش در اومده بود
+کوک هق من هققق برای تحدید هاش
کوک نمی‌زاره حرف ا/ت تموم شه و شونه ا/ت رو میگیره وارد خونه میشه ا/ت رو به دیوار میچسبونه
و شلاق رو از کشوی میز بر میداره شروع میکنه به زدن ا/ت
ویوا/ت
نمی‌تونستم حرف بزنم که ناگهان به حالت غش افتادم
-ا/ت بلند شو(عربده)
+به سختی بلند شدم.من یک لحظه تو این خونه نمیمونم
و با گریه های شدید تو هوای سرد رفتم پیش مامان البته مامانم نبود اجوما هه عین بود که وقتی مادرم فوت کرد همیشه مث مادر پیش منو نامجون بود اجوما هه عین مغازه داشت و دوست قبلیه مامان منو نامجون بود با گریه ها و سردرد شدید به اونجا رفتم
+اههههه لعنتی بس کن ولم کنننن(به سرش میکوبه)(سردردش)
علامت اجوما&
وقتی مامان رو دیدم توی اتاقک در باز کوچیک(اجوما برای سرما اون اتاقکو گذاشته)
داد زدم
+ماماننننن
بدون وقفه پاشد و با تعجب منو تو بغلش جا داد
&دخترم خوبی؟
نکنه
جواب ازمایش اومده در ضمن قضیه بچه دار شدنو به کوک گفتی یا به نامجون چی شده ا/ت دخترم جواب بده
+نه هق نه مامان هق نگفتمممممم هق کوک منو پرت کرده بیرون
&اه دخترم اینکه اشکال نداره برای زن و شوهر پیش میاد
راوی
اشکاشو پاک کرد داشت میلرزیو که اجوما یه پتو از اتاقک به ا/ت داد
+جز این هق (کم کم اروم شد) جز این جواب
&حرفشو قطع کردم.چیشد جواب
+من...من
&بگو
+تومور دارم از یک ماهه پیش جوابو دیروز فهمیدم امروز داشتم برای کوک برای مرگم هق(دوباره گریش گرفت)
&هیسسسس هیچ اتفاقی برات نمی افته
+ولی من کوک حق میدم
&دخترمممم هق(گریه)
ناگهان نامجون با خوراکی هایی که ناگهان از دستش افتاد با صدای بم گفت
علامت ا/ت+ کوک_ اجوما& نامجون§
§چی
+با صدای نامجون سریع پشتمو کردمو به نامجون و اشکامو پاک کردم و برگشتم سمت نامی
+هیچی
§با داد کر که نیستم شنیدم
+نامجون(بغض)
نامجون با بغض بدوبدو ا/ت رو بغل کرد و بغض فوران
کرد
§ا/ت خواهری چرا نگفتی ها عشقم
+نامجون
§ جانممم
+وقتی مردم
§خفه شو هق هق
+هق زن هق بگیری ها هق
§ خفه شو هق خفه شو هیچوقت این هق اتفاق نمی افته
+ولی حتمیه
§چرا نگفتی (گریه)
نامجون از بغل ا/ت جدا میشه به کوک زنگ میزنه
+نامجون کوک نمیدونه تروخدا چیزی نگو
§ بدون توجه به حرف ا/ت (کوک سریع به لوکیشنی که میفرستم بیا)و تلفن رو قطع میکنه
ویو کوک
-تازه فهمیدم اشتباه بوده تا نامجون زنگ زد فهمیدم برای ا/ته پس سریع رفتم


درخواستی فقط کپشن
دیدگاه ها (۶)

سه پارتی کوک.امید زندگی پارت دو

سه پارتی کوک.امید زندگی پارت اخر

اهنگ مورد علاقمه🫠

عشق مافیاییp2

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط